
زمانی بود که مانند عکس نقاشی کردن و یا شبیه تصویرسازی شدن اثر نقاشی همچون ناسزا بود، شاهدش: فرانسیس بیکن . اگر چه مرزها شکسته شده اما هنوز دربارهی نگاه «نقاشانه» و تفاوت آن با عکاسی و گرافیک گفتگوهاست.
مسعود کشمیری در همین مرز پرمناقشه حرکت میکند. تصویرساز ماهری که به خوبی یک عکاس میتواند با ابزار نقاشی بازنمایی کند!
اثر حاضر از مجموعهی “بودنهای خاموش” است. از مهمترین ویژگیهای این مجموعه حضور اشیای روزمره در کنار زنان و دختران ایرانی با پوششی معاصر بر زمینهای لخت و تخت است. برش جسورانهی بدن زن در اثری از این مجموعه حکایتگر نگاه سینمایی او به تصویر است که ریشه در تحصیلات او در انیمیشن دارد. همراه شدن این قطع شدگی با مبل خالی و وسعت خالی اطرافش، اضطراب و قلقی برمیانگیزد که آرامش حضور خاموش زن و نگاه خیرهی او به غیاب دیگری را در این فضای بسته بر هم میزند. این سکوت خاکستری رنگها و این انتظار کشدار به آرامی در حال شکستن است.
کشمیری علاقه دارد تمام شخصیت فرد را در حالت دستان او و لباسی که بر تن دارد ظاهر کند. دستان و آنچه تن را در برگرفته برای او استعاریست. در این اثر دختری جینپوش موهایش را شبیه فرنگیها بلوند کرده است، ساعتی مچی بر دست دارد و نگاهی خیره به کوسن هزار و یکشبهای شرقی… گویی انتظاری قبل از یک خیز به تصویر کشیده شده؛ سکوت و سکون ناپایدار زنان این نسل: شاید در این اثر رخدادهای سالهای آتی پیشگویی شدهاند.
شمارهی اثر | |
عنوان اثر | بدون عنوان |
تاریخ | ۲۰۱۵ |
مواد | اکریلیک روی بوم |
اندازه (بدون قاب) | ۱۲۰ ×۱۰۰ سانتیمتر |
اندازه (با قاب) | |
محل امضا | پایین سمت راست (Masoud Keshmiri 2015) |
تاریخ نمایش | |
شناسنامه مرمت |
………