مسعود عربشاهی در همان ابتدای دهه‌ی پنجاه بر سقاخانه شورید، حدود یک دهه بعد از نقد تند جلال آل‌احمد، اما فنی‌تر و شاید عمیق‌تر. «استفاده‌ی بیش از حد از سنت خطرناک است»! این نه سوزن که جوالدوزی بود بر تن کارهای خود و دوستان فارغ‌التحصیل هنرکده‌ی تزیینی که با «ایرانی‌بازی»، «تکرار و بن‌بست» و «از همه بدتر، رج زدن خط» جملگی را نواخت!

او برخلاف آنها به جای پرداختن به هنر عامیانه به هنر و معماری ایران باستان، بین‌النهرین و باورهای زرتشتی و گسترش آنها در دوره‌ی اسلامی بازگشت. ابتدای دهه‌ی چهل در  سفالگری، خاک و تَرَک و شیار را تجربه کرد و کمی بعد گچ را؛ موادی که پایه‌ها‌ی نقش‌برجسته‌های ماندگار سال‌های بعد او را تشکیل دادند.

نقاشی حاضر هدیه‌ی عربشاهیست برای مراسم ازدواج دوستی و تصویر آن در عکس‌های مجلس عروسی به یادگار مانده است. این اثر از دوره‌ی نایاب است که مشهورترین نمونه آن اینک در موزه‌ی هنرهای معاصر نگهداری می‌شود.  دوره‌‌ای که آثار معدودش فشرده‌ی تمام تجربه‌ها ی اوست در خالص‌ترین بیان. لوتوس‌ها و خورشیدها با رنگ‌هایی خاک گرفته و شیارهایی محو از دل تاریخی ترک خورده سربرآورده‌اند.  اثر دو سال بعد از نقد هانیبال الخاص خلق شده که اعتراض کرد «با هاشورهای سطح پر کن کار را تزیینی نکن» و نکرد!

منابع کتابشناسی:

«پیشگامان هنر نوگرای ایران، مسعود عربشاهی»، ۱۳۸۰، روئین پاکباز و یعقوب امدادیان، موزه‌‌ی هنرهای معاصر، صص۲۴-۳۳.

«نقد تجسمی»، هانیبال الخاص، روزنامه کیهان، 14 مهر ۱۳۶۲، ص۸.

«هنر معاصر ایران»، حمیدرضا کشمیرشکن، نشر نظر، ۱۳۹۳، ص۱۰۸.

شماره ۸، صص۱۳۲-۱۴۵.

«دائرة‌المعارف هنر»، روئین پاکباز، ۱۳۹۵، فرهنگ معاصر، ج۲: صص۹-۹۵۸.

شماره‌ی اثر
عنوان اثر بدون عنوان
تاریخ ۱۳۵۵
مواد ترکیب مواد روی بوم
اندازه (بدون قاب) ۸۹ × ۱۶۴ سانتی‌متر
اندازه (با قاب)
محل امضا بالا سمت چپ (عربشاهی 55)
تاریخ نمایش
شناسنامه مرمت

………