«خطر محلی‌شدن» -که تب آن فروکش کرده- زمانی ذهن منتقدان و نقاشان ایرانی را سخت به خود مشغول کرده بود. آنها نگران بودند که هنرمندان نوگرای ایرانی برای دستیابی به هویت شخصی-ملی و پرهیز از تقلید غرب چنان در ظواهر بومی و آداب قومی غرق شوند که آثارشان همچون گستره و مخاطب زبان محلی محدود شده و امکان گفتگو با دیگری و جهان از دست بشود.

علی راشکی در این نقاشی که برآمده از جغرافیا و فرهنگ زیست‌بوم اوست از این خطر رسته. در «خطوط ناپیدا» -مستندی درباره‌ی زندگی و آثار راشکی (۱۳۹۴)- او با چوب زیربغل به کوه خواجه (اوشیدا) نزدیک زادگاهش رفته و می‌گوید به تازگی حدود ۴۰۰۰ طرح از آنجا و بناهای ویران از باد و آب کشیده است. سه طاقدیس پس‌زمینه‌ی این نقاشی، رنگ‌های خاکی و شسته‌‍شده و فضا و توده‌های مبهم آن، گویی از همان طرح‌ها و خاطره به این بوم منتقل شده‌اند.

کوه خدا رازآلودست، برای پیروان سه دین زرتشت، مسیحیت و اسلام مقدس است و البته کهن‌ترین نقاشی‌های دیواری ایرانی نیز در آن یافت شده است. زیارتگاهیست سر از دریاچه‌ی هامون برآورده: «…هر سال روز نوروز و چون مهرجان آید، آن مردمان[زرتشیان] دختران خانه را بفرستند در آن آب نشینند… [تا] دختران از زردشت آبستن شوند و سوشیانس‌ها از آنها زاده شوند». در این اثر هم فیگورهای زنانه زخمی انتظارند، در پوششی همچون کفن، بی صورت و رو به در گاه خشک برآورده شدن حاجات. گویی مومیایی‌هایی هستند زنده، یادآور اثر حسین خسروجردی.

 

 

 

 

منابع کتابشناسی:

«خواجه، کوه» در «دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی»، جواد محمدی خمک، آنلاین.

«صد در نثر و صد در بندهش»، به کوشش دابار، بمبئی، ۱۹۰۹ م.

 

شماره‌ی اثر  
عنوان اثر زنان
تاریخ ۱۳۹۶
مواد ترکیب مواد روی بوم
اندازه (بدون قاب) ۱۲۰ ×۱۰۰ سانتی‌متر
اندازه (با قاب)  
محل امضا پایین سمت راست (علی راشکی ۹۶)
تاریخ نمایش  
شناسنامه مرمت  

………